1- خودت را معرفی کن ؟

سبحان محمدی هستم و از پایه نهم به کانون آمدم و در 69 آزمون شرکت کردم.


2- چرا از سال نهم به کانون آمدی ؟

برنامه راهبردی خیلی منظم بود و باعث می شد هم مسیر درس خواندن مشخص باشد و درحالی که یک هدف گذاری بلند مدت داریم ، یک هدف گذاری کوتاه مدت نیز داشته باشیم و این باعث می شد ما نحوه برنامه ریزی برای بهتر خواندن را یاد بگیریم یعنی کسی که هنوز خوب شروع نکرده است و یا چندان بلد نیست که چطوری باید شروع کند برنامه راهبردی آزمون برایش مسیر مشخص می کند. درواقع برنامه راهبردی آزمون ها به گونه ای است که برای همه قشر دانش آموزان مناسب است به همین دلیل با خودم گفتم باید از سال های پایه شروع کنم.


3- از دفتر برنامه ریزی استفاده میکردی ؟

بله استفاده می کردم و باعث میشد خودم با خودم رقابت داشته باشم و اگر در هفته ای ساعت مطالعه ام کاهش پیدا میکرد باعث می شد هفته بعد بیشتر تلاش کنم تا بتوانم هفته گذشته را جبران کنم .


4- پدر مادرت چگونه تو را حمایت کردند ؟

نقش پدر مادر برای یک دانش آموز کنکوری خیلی مهم است پدر مادر من مثل بقیه پدر مادر ها تلاش میکردن شرایط و امکانات را برای من فراهم کنند تا من بتوانم در بهترین شرایط تلاش کنم و به هدفم برسم .


5- آیا در آزمون ها غیبت داشتی ؟

درسال های پایه به ندرت غیبت داشتم ولی درسال کنکور همیشه از خودم می پرسیدم که اصلا چه دلیلی دارد که من در آزمون غیبت داشته باشم. اصولا هدفم روی برنامه راهبردی قلم چی گذاشته بودم چون برنامه قلم چی خیلی منظم بود و من به آن اعتماد کردم و به خودم اجازه ندادم که حتی دریک آزمون از این برنامه جدا شوم.


6- مهمترین کمکی که امسال پدر مادرت بهت کردن چی بود ؟ چجوری شرایط رافراهم میکردن ؟آیا مثالی هست ؟

کمک پدرها که معمولا مربوط به مسائل مالی می شود اما در کل یادم میاد که یه روزی یه مشکلی برای خانواده پیش اومده بود که من تا یک ماه خبر را نمی دانستم و به من نگفته بودند که من روحیه ام خراب نشود و بعد از یک ماه خودم فهمیدم.


7- اصولا در کدام درس ها قوی تر بودی ؟ چه روش های برای درس هایی که قوی تر بودی استفاده میکردی تا نقطه قوت پایدار  بشوند ؟

در عمومی ها عربی و در اختصاصی ها زیست نقطه قوتم بود. در عربی خیلی تمرین میکردم  و متن زیاد می خواندم و ترجمه میکردم و این باعث می شد که مهارت ترجمه کردن من بالا برود . مثلا متن های کتاب و کتاب های درک مطلب و تست زدن زیاد.  در درس زیست بیشتر سعی میکردم کتاب را خیلی خوب بخوانم و برای تست زدن هم منابع زیادی استفاده میکردم و زیاد تست میزدم و روشم این بود که یک دور کتاب را سطحی میخواندم و بعد از آن یک دور از کتاب آبی تست میزدم تا با زوایای بهتری بتوانم مبحث را ببینم.


8- در سال دهم و یازدهم درس خوان بودی اما خیلی به رتبه عالی آوردن فکر نمیکردی و در اهدافت نبود چه اتفاقی افتاد که در سال کنکور تصمیم گرفتی انقدر خوب تلاش کنی تا جزء رتبه های برتر باشی ؟

دوستانی داشتم که همگی در فاز درس خواندن بودند و این جو دوستانه و درسخوان به من کمک کرد که انقدر جدی باشم و کم کم متوجه شدم که زندگی به سمت جدی تر شدن پیش می رود و من هم باید جدی تر باشم و هدفمند تلاش کنم و زمانی که هدفم را مشخص کردم میخواستم هرجوری شده به آن برسم و دیگر تفریحاتم برایم مهم نبود و در جاهای مختلف اراده ام را به کار میگرفتم مثلا در پایان تابستان تمام برنامه های موبایلم را خالی کردم و تمام حاشیه هایم را کنار گذاشتم و فقط و فقط به هدفم فکر میکردم و من به دانش اموزان پیشنها د میکنم یک هدف مشخص داشته باشند  و آن را قلبا دوست داشته باشند  این باعث می شود که آنها بتوانند تمام حاشیه هایشان را کنار بگذارند


9- وقتی سوال یا دغدغه خاصی برایت پیش می آمد با چه کسی مشورت میکردی؟

سال کنکور سال بسیار مهم و بسیار حساسی است هم برای دانش آموز و هم اولیایش ، یکی از ویژگی های خوب کانون پشتیبانانش هستند که با دانش آموزان ارتباط نزدیکی برقرار می کنند. من باز هم به کانون اعتماد کرده بودم و مشاور شخصی من همان پشتیبان کانون من آقای مهندس عطابخش بود. در واقع بین من و آقای عطابخش یک فضای خیلی دوستانه وجود داشت و این امر باعث می شد هر موقع مشکلی داشتم یا روحیه ام را از دست می دادم ، به من خیلی کمک میکردن و امید و انگیزه می دادند و من واقعا از ایشان برای همه ی کمک هایشان بسیار ممنونم.


10- زمان هایی که درس نمی خواندی چه کاری انجام میدادی ؟

معمولا سعی میکردم اوقات فراغت خود را با چیز هایی پر کنم که به من انگیزه بدهند تا روحیه داشته باشم و خوب درس بخوانم. زمانی که در خانه بودم  با مادرم یا کلا با خانواده حرف میزدم و زمان هایی که به بیرون رفتن نیاز داشتم با دوستانم در یک زمان کوتاه بیرون می رفتیم که روحیه ام تغییر کند و از آن حالت  پر فشار درس خواندن مقدار کمی فاصله بگیرم تا روحیه ام عوض شود.


11- آیا از سایت کانون استفاده میکردی ؟

هرچند روز یکبار یکسری بهش میزدم چون هم منبع معتبری بود و هم شیوه های درس خواندن رتبه های برتر را می نوشت و خیلی مفید بود بعد از ظهر آزمون هم مجله آزمون را می خواندم چون مصاحبه هایی با نفرات برتر آن آزمون را می نوشت و نکات انگیزشی آن خیلی مفید بود مخصوصا قهرمان های پیشرفت خیلی به من انگیزه میدادند


12- نظرت راجع به تحلیل و بررسی آزمون چیست ؟ زمان درست بررسی آزمون به نظرت چه زمانی میباشد ؟

آزمون و تحلیل آن باعث می شود یادگیری مان کامل شود و با دام های تستی آشنا بشویم و از همه مهمتر به معقوله یادگیری سرجلسه آزمون مسلط باشم. من بعد از ظهر هر آزمون، آزمون همان روز را بررسی می کردم و از کارنامه غلط ها استفاده میکردم و همه ی غلط ها را بررسی میکردم



13- در طول سال کنکورت آیا روزهایی بوده که برایت سخت باشد یا نا امید باشی؟ در آن روزها چه کاری انجام میدادی؟

این حالت برای هرکسی پیش می آید آن موقعیت های سخت قبلی که من پشت سرگذاشته بودم و ازشون نتیجه گرفته بودم باعث می شد انگیزه داشته باشم و به خودم میگفتم این مراحل سختی که گذراندم یقینا مراحل سخت بعدی را هم میتوانم پشت سر بگذارم.


14- روزی چند ساعت درس میخواندی ؟

روز هایی که مدرسه میرفتیم 7 الی-8 ساعت و روزایی که که مدرسه نبودم 12 الی-13 ساعت میخواندم.


15- مهم ترین عامل موفیت خود را چه میدانی ؟

پشتکار و اراده ای که داشتم و اینکه تونستم حواشی خودم را دور کنم این مهم ترین عامل بود و اینکه توانستم خودم را با برنامه راهبردی آزمون ها هماهنگ کنم.